Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-05-02@03:38:23 GMT

فیلسوف باید اندیشمند زمانه خود باشد

تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۹۵۲۱۳

فیلسوف باید اندیشمند زمانه خود باشد

به گزارش خبرگزاری مهر، لزوم و ضرورت کاربردی شدن فلسفه در زندگی موضوعی بود که در برنامه سوفیا مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

محمد اکوان استاد دانشگاه آزاد اسلامی با حضور در استودیوی رادیو گفتگو گفت: وقتی از کاربردی بودن فلسفه سخن می‌گوئیم یعنی اولاً باید مقام و موقعیت فلسفه را بشناسیم و بدانیم رسالت فلسفه و فیلسوف چیست و این که فلسفه چه موقعیتی در اندیشه، فکر و تفکر بشری دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از طرفی باید مشخص شود چه توقعی از فلسفه داریم و به عبارت دیگر دریابیم که فلسفه چه پرسش‌هایی را مطرح و به کدام یک پاسخ می‌دهد و تا این مهم روشن نشود، شاید معنای کاربردی بودن فلسفه مشخص نشود.

وی افزود: کاربرد در فلسفه با کاربردِ علوم دیگر متفاوت است. چنان چه کاربرد در فلسفه مشکلات و معضلاتی را باید پاسخ داده و گره‌هایی را از زندگی امروز ما باز کند. این‌گره ها ممکن است نظری و عملی باشد و با نگاهی به تعریف فلسفه، شاید دو بخش هستیم که مشتمل بر فلسفه نظری و عملی می‌باشد. به عبارتی تقسیم بندی با عنوان عقل نظری و عملی وجود دارد که برای هر یک ازاین دو بخش وظایفی بیان شده است.

به گفته اکوان فلسفه نظری به شناخت مبدا و معاد و آن چه بین این دو جاری و ساری است، می‌پردازد. در این بین سه مسئله یعنی مبدا، معاد و آن چه بین این هاست به وجود می‌آید و خود انسان و جهان انسانی مقوله‌ای است که بین مبدا و معاد واقع شده است.

وی بر اساس مقدمه اسفار ملاصدرا، فلسفه عملی را مبتنی بر نظام دادن به معاش و نجات بخشِ معاد توصیف کرد و گفت: بحث اصلی این جاست که فلسفه تا چه حد به این دو پرداخته است؛ آیا فلسفه به مبدا، معاد و فی ما بین آن و نیز مقوله مبدا و معاد به طور یکسان پرداخته است و یا این که یکی را بیشتر و دیگری را کمتر مورد توجه قرار داده است! در این بین فلسفه اسلامی بیش از دیگر شقوق فلسفه به مسئله مبدا و معاد نگریسته شده و کمتر به فی ما بین مبدا و معاد نظر کرده است؛ لذا برای درک بهتر اثر و کاربرد فلسفه در عمل، باید قدری به آن چه بین مبدا و معاد است رجوع کنیم.

اکوان توجه به انسان، زندگی انسانی و جامعه انسانی و نیز جهان زیست بشری را از محورهای مورد نظر در فلسفه عملی و نظری دانست و ادامه داد: بخشی به سیاست و قسمی به فرهنگ و… مرتبط می‌شود و این جاست که باید موقعیت فلسفه را روشن کنیم و بدانیم چه مقامی دارد و ما چه انتظاری از آن داریم.

این استاد فلسفه دانشگاه با تاکید بر این که وظیفه فلسفه صرفاً پاسخ به پرسش نیست و در حقیقت دست به پرسش گری می‌زند، ادامه داد: فلسفه هم می پرسد و هم به پرسش‌ها پاسخ می‌دهد؛ لذا اگر فلسفه را به عنوان اندیشه‌ای زیر بنایی در نظر بگیریم، بستر و پرسش‌هایی که اندیشه انسان را متحول می‌کند، وظیفه فلسفه بوده که درباره وجودِ موجودات [و بهتر بگوییم همه چیز] پرسش می‌کند و در باب هستی آن می پرسد.

اکوان گفت: همین پرسش و پاسخ هاست که بستری را فراهم می‌آورد تا علوم دیگر که مورد نیاز بشری رشد یابد. به عنوان مثال اگر در باب یک حرفه یا موضوعی مثل سلامتی پرسش شود، یک پزشک درباره آن پاسخ می‌دهد اما اگر کسی درباره عدالت، فضیلت و نظایر آن سوال کند؛ علم فلسفه است که به چنین پرسش‌های بنیادینی پاسخ می‌دهد و این پرسش و پاسخ بستری را فراهم می‌آورد تا علوم دیگر به رشد و شکوفایی برسد.

این استاد دانشگاه در بخشی دیگر از سخنان خود در رادیو گفت‌وگو با اشاره به کاربردی شدن فلسفه در جامعه امروز ما، به دو مقوله ظرفیت فلسفه اسلامی و توانمندی‌های آن اشاره کرد و توضیح داد: ماهیت فلسفه اسلامی چنین اجازه نداده است؛ یعنی با نظر به فلسفه و حکمت اسلامی نوعی درهم تنیدگی بین حکمت، عرفان، کلام و فلسفه اسلامی را شاهد هستیم و [ترکیب] این چهار حوزه معرفتی، مانع اصلی بوده است که به فلسفه [آن طور که باید] نپرداخته ایم.

اکوان فلسفه را محصول فکر انسان دانست که ذاتاً مقوله‌ای بشری است و بر اساس تأکیدات استاد جوادی آملی، صفت بشری بودن جز ویژگی‌های ضروری و زوال نا پذیر فلسفه است. در این بین «حکمت» مخصوص خداوند است چون درپی شناخت حقایق اشیاست و این شناخت، کارِ بشر نیست و از این جهت که فلسفه محصول فکر و اندیشه بشر است، ذاتاً دارای جهتی تاریخی و تکاملی می‌باشد.

وی تاکید کرد: فلسفه به عنوان یک علم پویا باید در زمان حرکت کند نه با زمان؛ لذا فیلسوف هم باید [اندیشمندِ] زمانه خود باشد. یعنی پرسش‌های زمان را مطرح کند و به پرسش‌های زمان هم پاسخ دهد. افلاطون هم درباره سقراط می‌گوید که فیلسوف نه بیرون از جهان و نه داخل شهر است بلکه بین اینها و دارای سیر و گردش است و به بیانی دیگر، در همه جا هست.

وی در پایان اضافه کرد: که فلسفه و فیلسوف طبقه بندی پذیر نیستند و باید در همه جا حضور داشته باشند؛ لذا وقتی عرفان و حکمت و فلسفه باهم تنیده می‌شوند، هر یک نمی‌توانند وظایف و رسالت خود را به خوبی ایفا کنند و این درهم تنیدگی در زمان ملاصدرا به اوج رسید؛ هرچند صدرالمتالهین در فلسفه و حکمت تحول ایجاد کرد و حکمت متعالیه را بنیان نهاد که دارای ساختاری بسیار مستحکم است ولی بعد از او، این رویه استمرار پیدا نکرد.

اکوان تصریح کرد: امروز تنها اندیشه‌ای که در فلسفه تحول بنیادین ایجاد کرده است و می‌تواند خاستگاه دگرگونی در فلسفه شود و آن را کاربردی کرده و به متن جامعه و زندگی انسان بیاورد، متعلق به علامه طباطبایی (ره) است و این مهم بر اساس نظریه ادراکات اعتباری میسر می‌باشد.

قدرت الله قربانی، استاد دانشگاه خوارزمی دیگر میهمان این با بیان این که جنبه نظری فلسفه بر وجه کاربردی آن مقدم است، گفت: فلسفه در درجه اول می‌خواهد نگاه ما را به جهان، انسان و خدا روشن سازد و به پرسش‌های کلی ما در این سه سطح پاسخ دهد. در اصطلاح فلسفه نوعی چشم انداز پیش روی ما ترسیم می‌کند و تا این جا درپی کاربرد نیستیم و نمی‌خواهیم به پاسخی نهایی برسیم.

وی با یادآوری این نکته که فلسفه، هر آن انسان را در مقام تفکر قرار می‌دهد تا افق‌های جدیدی از جهان، هستی و خود را کاوش کنیم، ادامه داد: فلسفه ما را به افق‌های جدید تر رهنمون می‌سازد و این بعد از فلسفه نسبت به وجه کاربردی آن، مقدم است. اما بعد کاربردی فلسفه در جایی پررنگ می‌شود که ما با مسائل زندگی مواجه می‌شویم. مثلاً انسان با پدیده‌هایی نظیر بی عدالتی، نا امنی، ظلم و خشونت رو در رو است که در این جا ابتدا می‌توان دنبال درمانی مصداقی بود و حل این مسائل مصداقی در اصل وظیفه علومی نظیر جامعه شناسی یا اقتصاد است.

قربانی تاکید کرد: فلسفه دنبال مصادیق نیست و می‌خواهد راهکارهایی کلی برای هر یک از بحران‌های یاد شده، ارائه دهد. مثلاً در جامعه‌ای که با بی عدالتی مواجه است باید راهکاری برای تحقق عدالت ارائه نماید و یا دستورالعملی بنویسد که فضائل اخلاقی رشد کرده و رذائل را از میان ببرد.

وی در پاسخ به سوال مجری برنامه که در خصوص تفاوت این شیوه با عملکرد علوم دیگر پرسید، بار دیگر تاکید کرد: سایر علوم در صدد بررسی مصادیق بوده و درپی یافتن راهکارهایی کلی نیستند. مثلاً در علم روانشناسی می‌بایست جامعه نمونه را مطالعه کنیم و راهکار درمانی را برای آن ارائه داد. خاصه در خصوص علوم انسانی جدید مثل روانشناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و… که برای بحران‌های اجتماعی راهکارهایی متناسب را -به صورت جز نگر- ارائه می‌دهیم؛ اما فلسفه برای بحران‌های زندگی انسان راهکارهای ساختاری کلی ارائه می‌دهد و می‌توان گفت فلسفه با راهکارهای مصداقی کاری ندارد.

قربانی در خصوص وضعیت فلسفه در کشورمان گفت: برای بررسی این موضوع باید فلسفه اسلامی را از غربی جدا کنیم. سنت فلسفه اسلامی دارای سبقه ای به درازای ۱۲ قرن و ریشه دار است و به لحاظ متون هم بسیار غنی است ولی از نظر کاربرد در فلسفه اسلامی مشکلی داریم که با مسائل مبتلابه جامعه تناسبی ندارد؛ به این معنا که فلسفه اسلامی نمی‌تواند الگوهای فلسفی را در باب سیاست، هنر، حقوق و هر آن چه انسانِ مسلمانِ موجود در خاورمیانه ارائه دهد. هر چند ممکن است پاسخ‌هایی بالقوه در سنت فلسفی ما موجود باشد ولی هنوز به فعلیت نرسیده است.

برنامه رادیویی «سوفیا» سه‌شنبه شب‌ها به صورت زنده با اجرای روح الله مدامی معاون علمی مجمع فلاسفه ایران ساعت ۲۲ از شبکه رادیویی گفتگو موج اف ام ردیف ۱۰۳.۵ پخش می‌شود.

کد خبر 5664848

منبع: مهر

کلیدواژه: برنامه رادیویی سوفیا فلسفه رادیو گفتگو قرآن قرآن کریم ایام فاطمیه ایران فعالیت های قرآنی علوم انسانی انقلاب جمهوری اسلامی ایران مسابقات قرآنی امام خمینی انقلاب اسلامی ایران قاسم سلیمانی کتاب سازمان تبلیغات اسلامی فلسفه اسلامی پاسخ می دهد مبدا و معاد علوم دیگر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۹۵۲۱۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی چیست؟

شروع زمان‌سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.

فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی

سال، فصل‌ها، ماه‌ها و روز‌ها

به گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شده‌است و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آن‌ها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.

این‌ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماه‌ها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماه‌ها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.

این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) می‌باشد.

هر سال دارای ۴ فصل با نام‌های بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نام‌های شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه‌شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع می‌شود.

بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می‌افتد. طول ماه‌های این زمان سنج در طول تاریخ و در کشور‌های گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماه‌ها یکسان است.

طول ماه‌ها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سال‌های کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.

نام ماه‌های دوازده‌گانه پارسی

نام ماه‌های دوازده‌گانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باور‌های این آیین دارد.

- فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فرورد‌های پاکان و فروهر‌های ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه‌ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فرورد‌های پاکان و فروهر‌های پارسایان است. پس «ین» علامت نسبت نیست.

- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه‌ی مرکب به معنی بهترین راستی است.

در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می‌شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می‌شود و کشتزار‌ها سیراب می‌شود. تیشتر را در زبان‌های اروپایی سیریوس خوانده اند. هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می‌دهد. تیر نام ستاره‌ای در آسمان هم هست.

- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می‌باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می‌شود که باید امرداد خوانده شود.

- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می‌دانند. کلمه‌ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.

این ترکیب بار‌ها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته‌ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.

- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطوره‌های ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می‌دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می‌شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.

- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آب‌ها (در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می‌شود. در اوستا بار‌ها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه‌های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روز‌های ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران می‌بارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.

- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش (در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می‌گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان (هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می‌دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می‌گیرد. سرما در این ماه به اندازه‌ای است که باید آتش روشن کرد.

- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روز‌های هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می‌پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم، دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا داد‌ها به معنی آفریننده، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش (=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.

- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک (در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه‌ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و‌مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.

- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می‌گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.

پس در اسطوره‌های ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می‌شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختی‌ها را می‌گوارد و بر شیرین می‌دهد. از این روی جشن اسپندگان (۲۹ بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مرد‌ها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی می‌کرده‌اند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.

دیگر خبرها

  • «معلم» پیام آور سعادت انسان‌ها است
  • غلامحسین امیرخانی به پرسش‌هایتان درباره نستعلیق پاسخ می‌دهد
  • پاسخگویی به پرسش ‎های مشترکین در سامانه ملی انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات
  • سهم سوغات، ۲۵درصد هزینه‌های زائران
  • استاد مطهری؛ فیلسوف یا متکلم؟!
  • غلامحسین امیرخانی به پرسش‌های خوشنویسی پاسخ می‌دهد
  • آخرین ساعات زندگی افلاطون فاش شد: افلاطون در آخرین ساعات زندگی‌اش چه می‌کرد؟!
  • فلسفه نامگذاری ماه‌های شمسی چیست؟
  • (ویدئو) پاسخ جالب همسر کاپیتان تیم ملی فوتسال به یک سوال جنجالی
  • فلسفه نام‌گذاری ماه‌های شمسی چیست؟